از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود گنجی ست که اندر قدم راهروان است
سرنوشت درخت سوختن است
آه از آن رفتگان بی برگشت
با آنکه میدانم یادی از من در تو نیست...
چه آرزو ها داشتیم...
سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن کاین بود عاقبت کار جهان گذران