همه اون روزا که بی تو گذشت کنار تو بودم واسه رفتن تو یک روزی گرفت تمام وجودم
از روی تو دل کندنم آموخت زمانه این دیده از آن روست که خونابه فشان است
من امیدم را در یاس یافتم
مهتاب ام را در شب
عشقم را در سال بد یافتم
و هنگامی که داشتم خاکستر می شدم
گر گرفتم
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم
سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم
نیست در کس کرم و وقت طرب میگذرد
چاره آن است که سجاده به می بفروشیم